تندیس باورهای ما – ابراهیم سعیدی
 تندیس باورهای ما – ابراهیم سعیدی
(یادی از مجاهد کبیر محمدعلی جابرزاده ـ قاسم-در پنجمین سال)
حالا دیگر پنج سال از عروج برادر و مربی و معلم دوست داشتنی ما «قاسم» گذشته است و من وامدار «یک سینه سخن»هستم. نبودنش برایم باورپذیر نیست. گو این که آثار وجودش در کارکردها و حتی شخصیت بسیاری از کادرها و کارهای سیاسی سازمان و انتخاب‌های ایدئولوژیک آنها بارز و برجسته است.
هر بار که به یکی از رهنمودهایش برای هرچه یگانه شدن بر اساس انقلاب ایدئولوژیک درون سازمان می رسم، به‌گونه‌یی شگفت حضورش را احساس می‌کنم. بی اختیار یکی از زیباترین ترانه‌های موسیقی معاصر ایران را به‌یادم می‌آورد که حالا هفت دهه از عمرش گذشته ولی هنوز تازگی‌اش را حفظ کرده است:
هر کجا رفتی پس از من
محفلی شد از تو روشن
(یاد من کن، یاد من کن)
هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
(یاد من کن، یاد من کن، یاد من کن)
گر به کنج خلوتی، دور از همه خلق جهان، بزمی به‌پا شد
و اندر آن خلوت‌سرا پیمانه‌ها پر از می عشق و صفا شد
چون بشد آهسته شمعی کنج آن کاشانه روشن
(یاد من کن/ یاد من کن)(۱)
هر جا چند مجاهد درگیر نبردهای ایدئولوژیک روزانه علیه جرثومه بورژوایی فردیت و جنسیت باشند، همین احساس را نسبت به «قاسم» دارند و از کنار نام و یاد و یادگار او به سادگی نمی‌گذرند.
مهم نیست با چه خوانشی یا ادبیاتی ولی با همین محتوا یاد او را یقینا گرامی می‌دارند.
او بود که پیشران اندیشگی این نبرد برای رسیدن به هدف را تئوریزه کرد و بر سر آن اصرار ورزید. بدین سان است که همه ما مجاهدین در ورای کارنامه درخشان و آموزنده او در انقلاب ایدئولوژیک، وامدار این یادگار اوییم و با استفاده حداکثر از آن است که می‌توانیم سپاسگزار او باشیم.
 
مین‌روب و مین‌کوب سیاسی ما
یک یا دو شب بعد از پروازش بود که همه مجاهدین در سالن بزرگ یکی از پایگاههای مجاهدین در آلبانی برای بزرگداشت «برادر قاسم» جمع شده بودند، دو مجاهد خلق(2)، متن زیبا و استادانه‌یی خواندند که با همه گیرایی و درستی‌اش هرگاه به یاد قاسم می‌افتم، یکی از جمله‌های آن متن هم به یادم می‌آید:
در آن نوشته دقت‌ها و ریزبینی‌ها و ظرافتهای سیاسی کار«قاسم» به ظرافت یک تابلو «مینیاتوری» تشبیه شده بود. آن جا به ذهنم رسید که این توصیف بسیار زیبا و درست، از جهتی نارساست یا به قدر کافی گویای عینیت نقش و کار «برادر قاسم» نیست. لذا دم فروبستم و در آن نشست به رغم وامداری‌ام، هیچ صحبتی نکردم.
به نظرم می‌رسید که آخر قاسم درگیر یک کار یا خلاقیت هنری و زیبایی‌شناسانه نبود. بلکه آن زیبایی و گیرایی در نوشته‌هایش یا کار ریزبافت او روی متون دیگران، جز بازتاب نبرد جانانه میان سازمان و رژیم نبود. و این‌که از واژه «مینیاتور» در مورد کار قاسم، فقط سه حرف اولش، واژه «مین»، گویای واقعیت عینی است.
آخر در همان سالن دست‌کم چند ده مجاهد بودند که در نبردهای نظامی و گشودن راه پیشروی یکان حمله یا تیم‌های نفوذ اولیه، یک یا هر دو پایشان را داده بودند، یا در میدان‌های «مین» آسیب‌های سخت دیگر یافته بودند. برخی هم دیگر به‌همان دلیل در میان ما نبودند.
در پهنه نظامی در کسوت همین آسیب‌ها، به جان و بدن‌های رزمنده می‌توان نتیجه اشتباه فرد یا فرمانده یا مربی آموزش او را در تجزیه و تحلیل و برای تجربه دید و آموخت.
ولی در صحنه سیاسی و موضعگیری‌ها و درآویختن با رژیم و هم‌پیمانان و حامیانشِ، هر یک از ما چه بسیار «مین» های جهنده و کشنده‌یی در زیر پاهای خودمان منفجر توانیم کرد یا کرده‌ایم‌، که آثارش پیدا نیست و از جاهای دیگر فعالیت سیاسی ما بیرون می‌زند و در مقابلمان قرار می‌گیرد. یا آثار و زخم‌ها و دردها و محدودیت‌های ناشی از آنها تا ماهها و بلکه سالها و گاهی برای یک دوره بلند سیاسی باقی می‌مانند.
در میان جنگ افزارها، زرهپوشی هست که مین‌روب یا مین‌کوب می‌نامند. پیشاپیش ستون‌ها یا نیروهای پیاده، زمین را می‌شکافد و مین‌هایی که دشمن کاشته را کنار می‌زند، یا بر زمین پیشروی ضربه‌های سنگین می‌زند تا مین‌های زیر خاک، منفجر شوند و از نیروی خودی تلفات نگیرند.
از این رو چیزی که من در حیطه تخصص سیاسی و کار قاسم در امور تبلیغات سازمان و رادیو و تلویزیون و نشریه دیدم با قدرت و قاطعیت تمام جلوگیری از این چنین آسیب‌هایی بود که با این یا آن نوشته یا تفسیر و تحلیل سیاسی و اجتماعی روی «مین» نرویم. تا دشمن و همگنانش کامیاب نشوند.
در نتیجه او یک مین‌روب و مین‌کوب بسیار هوشمند و توانمند و پیوسته حساس بر سر منافع سازمان و ضربه‌زدن به رژیم و ضربه نخوردن از رژیم بود. امری که گاهی حتی کج‌فهمی‌هایی در ذهن‌ها برمی‌انگیخت که مثلا: «این یا آن عبارت دیگر به کجا و به کی برمی‌خورد!؟». ولی او که «غازی»(3) قهاری بود، می‌دانست چه می‌کند و با متانت و حوصله و گاهی با نگاه خاص عاقلانه‌یی از کنار این‌گونه حرفها می‌گذشت.
زیبایی و گیرایی نوشته‌هایش یا کارهایش روی دیگر نوشته‌ها از این رویکرد و تعهد او در این جنگ برآمده بود.
بدین سان اکنون می‌توانم بپذیرم که موضوع کارش مثل «مینیاتور»های کلاسیک هنر دیرپای ایرانی نبود و او هیچ «مینیاتور»ی خلق نکرده که محتوایش گیرودار جنگ با ارتجاع و بهره‌کشی نباشد.
بیهوده نیست که «جنگ» را نه در شمار «دانش»‌ها(با همه نیازش به دانش) بلکه در شمار «هنر»ها می‌دانند.
 
همیشه مربی و آموزگار
در یک دوره تقریبا طولانی (از آن‌جا که او سالهای دراز همزمان بالاترین مسئول نشریه مجاهد و رادیو
در یک دروزه تقریبا طولانی (از آنجا که او سالهای دراز همزمان بالاترین مسئول نشریه مجاهد و رادیو مجاهد و سیمای مقاومت بود) در معرض نابترین آموزش‌های سیاسی مجاهدین در کار و مسئولیت مشخص بودم. بارها و در دهها و شاید صدها بار دیدم که هیچ کنش و واکنشی با او نبود که از آموزش تازه‌یی سرشار نشوی.
آموزش‌هایی که در ظاهر سیاسی می‌نمود ولی از رویکرد ایدئولوژیک او سرچشمه می‌گرفت.
 
یک بار در دهه ۷۰ شمسی فردی که «قاسم» رهنمودهایی در مورد نوشته‌اش داده بود از او پرسید: آخر این که اصلا جاذبه ندارد.
برادر قاسم در پاسخش گفت: هیچ چیز از واقعیت جذابتر نیست. اگر در واقعیت آن‌چه می‌نویسیم چنین جاذبه‌یی نیست، به آن موضوع نپردازیم!!
او پیوسته آمادگی داشت که در برابر واقعیت و اصالت یک گزارش یا موضوع سیاسی، از هر موضوع به‌اصطلاح جذابی صرفنظر کند و می‌گفت برای یک کار و موضعگیری درست باید بهایش را به تمام و کمال پرداخت. واقعیت را نباید رنگ‌آمیزی کرد و تغییر داد.
در پایان دهه60شمسی، خواهر مریم تلاش می‌کرد ارتش آزادیبخش را از نظر تئوری و عمل از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی آموزش دیده تبدیل کند. قاسم همه کارهایش را رها کرد و به کسب آموزش‌های زرهی پرداخت. این اقدام انگیزه و شور و شوق بسیاری در میان رزمندگان در سطوح مختلف ایجاد کرد.
از بخت خوش در مرحله پایانی این آموزشها، برادر قاسم در تقسیم هنرجویان به کلاسی آمد که مسئول و مربی‌اش من بودم.
به‌رغم نقش رسمی‌اش(«هنرجوی کلاس»)، بدون این که خودش بخواهد یا عمدی داشته باشد، باز هم در کار آموزش به دیگران بود. سرشت مناسبات و رفتارهایش برای مخاطب او آموزنده بود.
ازجمله در این کلاس هنرجویی به نام سیاوش محمدنژاد(4) بود. جوانی که ۱۸یا۱۹ساله می‌نمود و به تازگی به ارتش آزادیبخش پیوسته بود. بسیار پرشور و سرشار از انگیزه و با روحیه ماکسیمالیستی شگفت‌آور.
من که برای شنیدن کم‌حوصله بودم، چندان تمایل نداشتم یا اجازه نمی‌دادم سیاوش مسائل و مطالباتش از کلاس را بگوید. ولی همان‌جا در لحظه به‌راستی توسط برادر قاسم هدایت می‌شدم. هر روز در صف توجیه و اعلام برنامه روز کلاس یا تجمع پایان آن روز کلاس، باز سیاوش معترضه‌یی داشت، به روشنی می‌دیدم که چهره قاسم هنگام حرف‌زدن سیاوش با پرسشها و مطالباتش می‌شکفت و خنده‌یی بر لبانش نقش می‌بست.
از این رویکرد او من هم می‌آموختم و می‌فهمیدم و برادر قاسم را بیشتر شناختم که برای پیرامونش همیشه مربی و آموزگار چیره‌دستی است. بدون این که آگاهانه بخواهد چنین نقشی ایفا کند، سرشت و محتوای مناسبات و رویکردهایش این تاثیر را می‌گذاشت.
 
تندیس یک قهرمان کبیر
سرانجام پس از مدتهای طولانی نبرد با یک بیماری جانکاه او به دیار دیگر شتافت. در همان شب که مراسمی به یادبود او برگزار شد، خواهر مریم در باره‌اش سخنانی گفتند که با تمام ایجازش همان چیزی است که او بود و راستی این است که کلمه‌یی نمی‌توان به آن افزود. خواهر مریم ازجمله گفتند:
«مجاهدی صدیق، رفیق و شفیق، موحد و مجاهد، بنده صالح خدا، پاک و پاکیزه، یگانه و رستگار.
واقعا نمی‌دانم باچه کلماتی در باره او صحبت کنم. چه کلمه‌یی در وصف او به‌کار ببرم؟ دربارة‌ شخصیت او، دربارة ‌وارستگی‌اش، دربارة منش انقلابی و یکتاپرستانه‌اش.
... از نظر تشکیلاتی و از نظر همراهی سالیان سال با مسعود از زندانهای قصر و اوین. 44سال همراهی خستگی‌ناپذیر و بی‌تزلزل با مسعود، آنهم در کوران حوادث و بحرانها و کارزارهایی که از دل زندان قصر در سال1351 افتخار بزرگ ایدئولوژیکی و سیاسی اوست.
... در آخرین روزها تمام توان‌اش را بسیج کرد تا چیزی بگوید و کلماتی که چند بار تکرار کرد این بود که: «الحمدالله رب العالمین،الحمد‌الله رب العالمین». قاسم که حداکثر دقت و وسواس را در انتخاب کلمات به‌کار می‌برد و معنای کلمات را عمیق و روشن می‌دانست، با این آیه قرآن چه حرفی را می‌زد؟ و چی می‌خواست بگه؟
داشت می‌گفت در نبردی که می‌دانم به‌آخر رسیده کلام من نه یأس، نه‌حسرت، نه خسران‌زدگی بلکه ستایش خداست؛ بلکه شکر گفتن و سپاسگزاری از پرورگار است.
... وقتی که به زندگی و مسیر مبارزاتی‌قاسم نگاه می‌کنیم، حقیقتاً گردی از بورژوازی و ارتجاع بر وجود و اندیشه او ننشست و تا دم آخر انقلابی، متعهد، مؤمن و رزمنده باقی ماند.... وقتی که بزرگ‌ترین قدرت‌های این دنیا بر سر ما می‌ریختند و تعادل قوای سیاسی ظاهرا علیه مجاهدین می‌شد، جز برانگیختگی از او نمی‌دیدیم. در این مواقع یک‌پارچه شور و خروش می‌شد از هیچکس هم هیچ ابایی نداشت.
در ضربه اپورتونیست‌های چپ‌نما در سال 54 برادران مجاهدی که این جا هستند یادشان هست، قاسم از اولین مجاهدینی بود که پیام و نظرگاه مسعود را درک کرد و به‌یاری او برخاست، و باتمام قوا از مواضع و مشی صحیح او دفاع می کرد.... در مقابل خمینی، قاسم در دفاع از حقانیت مجاهدین و همچنین افشای ارتجاع سراز پا نمی‌شناخت، و باز در دوران تشکیل شورای ملی مقاومت و مبارزه با [بورژوازی] میانه و در همه دوران‌های پس از آن در مبارزه با عوامل رژیم و توطئه‌ها و فشارهای آن‌ها قاسم همه جا پرچمدار مرزبندی‌های قاطع و خط سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه بود. همه جا در جمع مجاهدین، سوق دهنده به‌جنگ و نبرد با دشمن بود.
همه جا مروج و اشاعه‌گر انقلابی‌گری و رادیکالیسم بود،. ذات حقیقی انقلاب و شورش بود. ذات حقیقی ایستادگی و پایداری بود. به‌نظر من بینش سیاسی عمیق او از همین جا ناشی می‌شد.
این که در پس ظواهر خیلی از وقایع، کنه و عمق آن را تشخیص می‌داد و نسبت به‌آن هشدار می‌داد، این که از یک جانبه‌نگری پرهیز می‌کرد و در بغرنجی‌ها و اوضاع مبهم می‌توانست پیامد‌ها و تأثیرات متقابل وقایع و موضعگیری‌ها را ببیند و تشخیص بدهد و چپ و راست‌های کارهای سازمان را تشخیص دهد، همه و همه ثمرات همین ایمان و ایقان و نگرش انقلابی و یکتاپرستانه او بود. ... آیتی بود از صدق مجاهدی، از این که حمل تناقض را به‌هیچ صورتی برخودش روا نمی‌کرد، از این که در بیان کردن صراحت و رو راستی به خرج می داد و با تمام قوا، هیچ و حساب و کتابی نمی‌کرد.
در عین حال همه آن‌هایی که او را از نزدیک می‌شناسند و با او سال‌های سال دمخور بوده‌اند گواهی می‌کنند که آیتی از مهربانی، صفا و صمیمت بود.
واقعاً نمونه ‌و سرمشقی از لطافت روح و ضمیر که در روابط برادرانه ‌بی غل و غش با سایر برادران و خواهران‌اش یک‌جانبه مایه‌گذار بود. وقتی که امر مبارزه در بین بود واقعا قاسم شناخته می‌شد به کسی که مو را از ماست می‌کشد، سرسختانه می‌ایستد که سرسوزنی‌به‌سود دشمن و به سود رژیم کوتاه نمی‌آید. وقتی پای مناسبات و روابط تشکیلاتی در بین بود، حقیقتاً خاکی و بی‌ادعا بود و شوخ‌طبع و گرم و با صفا.
راستی که «مرضیه‌السجایا، محمودة الخصایل». قاسم نمونه بارز و ‌درخشانی از یک انسان آرمان‌گرا بود....با زندگی‌اش به‌ثبت رساند که وفاداری به‌انقلاب درونی و پای‌بندی به‌اصول و مرز‌سرخ‌های یک انقلابی موحد، شدنی و قابل دسترسی است»(برگرفته از متن سخنان خواهر مریم در مراسم یادبود محمدعلی جابرزاده آخر بهمن1395).
و سرانجام این سخن در حالی که، بسیار گفتنی‌ها و خاطرات آموزنده از قاسم به یادم می‌آید. به رغم ظاهرش، وقتی به او نزدیک می شدی و پای صحبتش می‌نشستی، به سرعت درمی‌یافتی که تا چه اندازه صمیمی و خوش مشرب است و بسیار بذله‌گوی و نکته‌سنج و همیشه طنزی برای هرچیزی در آستین داشت. با انبوهی از اصطلاحات خاص خودش.
وقتی چهره یا شخصیت برجسته و تاثیرگذاری از دست می رود از او سردیس یا تندیسی می‌سازند. چنین بود که وقتی سخنان خواهر مریم به پایان رسید، احساس کردم چیزی را نگفته نگذاشته و تندیس قهرمانی‌های آن مجاهد کبیر را با همه‌ی زیباییها و گیرایی‌های مجاهدی او در برابرمان قرار داده است. توصیف سیمای برادر قاسم، همانا تندیسی است که باورهای اندیشگی و سیاسی ما را از یک مجاهد تمام عیار به نمایش می‌گذارد.
پانوشت: -------------------------------------------------
    ترانه «یاد من کن»! با شعر رحیم معینی کرمانشاهی، آهنگ از علی تجویدی و با آواز خانم دلکش(خنیاگران بسیار دیگر هم بعد از دلکش این ترانه را خوانده‌اند).
    متن به قلم برادر عزیزم علیرضا معدنچی بود که با همراهی خواهر گرامی صدیقه شاهرخی خوانده می‌شد.
    غازی به معنی جنگجو و رزمنده یا بندباز است (به جنگهای پیامبر غزوه می‌گویند).
    سیاوش محمدنژاد حدود یکسال بعد، در22سالگی در عملیات مروارید(1371)در نبردی حماسی شهید شد.
🙏لطفا به اشتراک بگذارید    
شهریور 15, 1401

عاشورا و ایران

in مقالات

by Super User

ارديبهشت 16, 1402

گلرخ ایرایی از اوین: به سرنوشت دیکتاتور پیشین دچار شوید! - #نه_شاه_نه_شيخ…

in گزارش

by Super User

گلرخ ایرایی از زندان اوین: از چه پشیمان باشم؟ گلرخ ایرایی زندانی سیاسی محبوس در…
مرداد 14, 1402

تشکیل جنبش فراگیر مردمی برای سرنگونی رژیم آخوندی در بلوچستان - #آتش_جواب_آتش

in قیام و خیزش

by Super User

کانال رسمی مولانا عبدالغفار نقشبندی جنبش (ج. د. آ) متشکل از جوانان و فرهیختگان آزادیخواه…
فروردين 16, 1399

راز شب – قسمت سوم

in راز شب

by Super User

فروردين 02, 1403

وفات بزرگ‌بانوی مکتب توحید و یگانگـی، حضرت خدیجه کبری علیها سلام

دهم ماه رمضان، مصادف است با سالروز رحلت همسر والای پیامبر، اولین گرونده به اسلام…
ارديبهشت 05, 1402

حمله نصیری به خامنه‌ای - #قیام_تا_سرنگونی

in گزارش

by Super User

https://vimeo.com/821006620
فروردين 21, 1402

گلسرخی در طواف گل‌سرخ؛ ثابتی در قعر دوزخ نفرت - #نه_شاه_نه_شيخ #آری_به_جمهوری_دمکراتیک…

in مقاله ها

by Super User

«من در این دادگاه برای جانم چانه نمی‌زنم و حتی برای عمرم. من قطره‌ای ناچیز…
مهر 18, 1400

#مسعود_رجوی - سخنرانی در سالگرد شهادت ۶۰مجاهد خلق - ۱۲اردیبهشت ۱۳۶۳

https://youtu.be/jXTsnO7mXDE ستارگان شب‌کوب و راهگشا، مرزبندی جنبش و ضدجنبش در دوران ما مسعود رجوی -…
ارديبهشت 07, 1399

تبیین جهان - شماره نهم

in تبیین جهان

by Super User

خرداد 29, 1402

بدبینانه‌ترین سناریوها برای خامنه ای از زبان معاون وزیر کشور رییسی! -…

in گزارش

by Super User

خطر بدترین سناریوها برای حکومت ولایت فقیه محمدرضا غلامرضا، که رئیس ستاد انتخابات رژیم نیز…
بهمن 15, 1399

به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی

به احترام پهلوان مسلم اسکندر فیلابی در پاسخ به شعری از شعربان خصم پهلوانان دوش…
ارديبهشت 24, 1403

بی‌پناهی مردم ایران در برابر سیل و حوادث طبیعی چرا؟ ـ ساعت…

in دیدگاهها

by Super User

طی هفته‌های اخیر شاهد گسترش سیل ویرانگری هستیم که به تناوب در استان‌های مختلف کشورمان…
ارديبهشت 09, 1402

یورش مأموران اطلاعات به منزل خواهر زندانی سیاسی امیرحسین مرادی دانشجوی نخبه…

in اخبار

by Super User

یورش مأموران اطلاعات به منزل خواهر زندانی سیاسی امیرحسین مرادی دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف…
اسفند 03, 1402

سالگرد خارج کردن نام مجاهدین از لیست اروپا در ۷ بهمن ۱۳۸۷

https://vimeo.com/907068596۷ بهمن۱۳۸۷ روز درهم شکستن توطئه رژیم پلید ولایت خامنه‌ای، خاتمی، خرازی و ظریف در…
تیر 09, 1400

حمایت شخصیتهای سیاسی و مذهبی از فرانسه از گردهمایی جهانی ایران آزاد…

in پیش از کهکشان

by Super User

به سوی کهکشان آزادی همبستگی با قیام مردم ایران حمایت از کانون‌های شورشی و مؤسسان…
تیر 27, 1400

اجلاس ایران آزاد، پمپاژ وحشت به درون نظام- مروری بر رسانه‌ها

در روزنامه‌های حکومتی سه‌شنبه ۲۲تیرماه، عمدهٔ تیترها و مطالب اختصاص یافته است به به کشمکشهای…
اسفند 29, 1399

بنیادگرایی اسلامی و اسلام‌ ستیزی به سبک یغمایی،‌ دو نما از یک…

بنیادگرایی اسلامی و اسلام‌ستیزی به سبک یغمایی،‌ دو نما از یک رخ واحد متشاعری که…
آبان 07, 1402

محکومیت جهانی قضاییهٔ سرکوبگر رژیم #ایران توسط ۴۵۳ استاد و حقوقدان و…

محکومیت جهانی قضاییهٔ سرکوبگر رژیم ایران توسط ۴۵۳ استاد و حقوقدان و انستیتوی حقوقی به‌خاطر…
مرداد 22, 1402

خانم #مریم_رجوی: جنبش #دادخواهی این دستاورد بزرگ را کسب کرده است که…

in توییت مریم رجوی

by Super User

جنبش #دادخواهی این دستاورد بزرگ را کسب کرده است که نام و یاد و آرمان…
ارديبهشت 19, 1399

تبیین جهان- شماره ۱۵

in تبیین جهان

by Super User

ارديبهشت 20, 1399

سحرگاه 1415

in در جهان

by Super User

https://www.youtube.com/watch?v=xXIf3ggsans
بهمن 16, 1400

#مسعود_رجوی : لوش و لجن ریختن بر سر انقلاب ضدسلطنتی و پابوسی…

https://youtu.be/Ket0clbpRfs مسعود رجوی- ۱۴بهمن۱۴۰۰ لوش و لجن ریختن بر سر انقلاب ضدسلطنتی و پابوسی شاه…
فروردين 26, 1399

برنامه ۱۰ماده‌ای مریم رجوی – ماده دوم

ماده ۲: «ما خواهان یک نظام کثرت‌گرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران…
آبان 27, 1402

ویژ‌گی‌ها و آثار استراتژیک قیام آبان ۹۸ - #آیان98 #قیام_ادامه_داره #قیام_تا_سرنگونی

in مقاله ها

by Super User

قیام ۱۴۰۱ با آثار گسترده‌ٔ سیاسی و اجتماعی‌اش در درون حاکمیت و در جامعهٔ ایران،…
ارديبهشت 01, 1401

مجاهدین طرحی نو در فلک اجتماعی و سیاسی ایران

بیش از ۵۰سال است که ۲رژیم شاه و خمینی این سازمان را دشمن خود می‌دانند.…
آذر 16, 1402

#ایران - چگونه جنگ افروزی خامنه ای در جهان بر ملا شد؟…

in دیدگاهها

by Super User

https://youtu.be/GwLxHGWw6Loپس از جنگ‌افروزی خامنه ای در غزه، مماشات گران به نفع رژیم موضع گرفتند که…